مطابق معمول دیشب هم مهمون داشتیم. در نوع خودمان زیاد بودند! 4 نفر :دی
با آقای سین از صبح مشغول بشور و بساب و بپز بودیم و خدارو شکر همه چیز به خوبی برگزار شد.
فردا جلسات مشاوره ام دوباره شروع می شود.
الانم کلی از دست سین شاکی هستم که بدون خبر رفته ورزش و منو تا این وقت شب بی خبر گذاشته! (تا 9 شب یعنی) البته قرار بود بره اما دیگه از سر کار خبری نداد...آخه امروز جلسه اولش بود بعد 6 ماه!
آیکون یک عدد شین با خشم اژدها!!!!
بعدا نوشت: بعد از ورزش تماس گرفتند و فرمودند فراموش کردند و من که می دونستم و از این حرفا...بحث نمودیم البته بالغانه!